وقتی دفتر نعم الهی را ورق می زنیم ناخواسته در دریایی خود را می بینیم که حدودی برای آن نیست..
وقتی اینروزها به ریحانه کوچولوم نگاه می کنم جز بهت و حیرت چیزی برام نمی مونه که اینهمه دقت و ظرافت از چه روی داده است..?!
قرآن مهجور ما که البته توفیق مطالعه آن شامل حال من شده است سرشار است از بیان نعمت ها و علومی که پیوسته به پیش می خواندمان.. چرا که حدی برای آن نیست و کشفیست دست نیافتنی!
تصمیم گرفتم که گوشه ای از این علوم را در چند شماره بیان کنم تا شاید ذره ای به حساب بیاید از شکر ذی وجود ازلی و ابدیش... و البته گوشه ای از نمود این علوم را می توان در ادعیه سراسر نور و پرمغز امامان عزیزمان بیابیم که قصد دارم در هر مرحله به آنها نیز اشارتی داشته باشم...
« و برای شما شنوائی و بینائی ها درست کرد». سوره مبارکه سجده/ آیه9
نکته آیه: واژه سَمْع (شنوائی) در آیه مفرد است ولی واژه اَبصار (بینائی) جمع. چرا؟
مـفـرد بـودن سَـمْـع به این معنی است که شـنـوائی فـقـط یکی است. واقعیت هم همین است. مرکز شنوائی در مغـز فـقـط یکی است (یعنی: یک چیز و در یکجا است). و بینایی در چند نقطه. به این خاطـر «سَـمْـعْ »هـمیـشـه در قـرآن مـفـرد آمده است.
« در مورد آنکه تکذیب می کند و روی می گرداند چه فکر می کنی؟ آیا او نمی داند که خدا می بیند؟ اگر دست برندارد جلو سر او را می گیریم. جلو سری که "دروغ می گوید" و "اشتباه می کند"». سوره مبارکه علق/آیات13 الی16
بخـش جـلـوئـی مـغـز فـکـر مـی کـنـد، بـرنـامـه ریـزی مـی کـنـد، تحـلـیـل می کـنـد، تـصـمـیم میگیرد، "دروغ می گوید" و "اشـتـبـاه می کـنـد". همینطور مرکز عـاطـفـه و احتیاط یا بی عاطفگی وبی احتیاطی فرد نسبت به همه رویدادها نیز در همین بخش از مغز قرار دارد.
هـمینطور بخش جلو مغز است که به بخشی از مغز که ترس را احساس می کند سیگنال می فرستد که از ترس بکاهد. (مرکز ترس، ترس را احساس می کند ولی بخش جلو مـغـز است که تعیین می کند که انسان بترسد).
« و دو نفر از مردان خود را به گواهی بگیرید، در صورت نبودن دو مرد، یک مرد و دو زن از میان حاضرین که طرفین آنها را قبول دارید به گواهی بگیرید، تا اگر یکی از آنها آنرا فراموش کرد دیگری آنرا بیاد وی بیاورد». سوره مبارکه بقره/آیه282
جملات مزبور در آخر آیه ای قرار دارند کـه موضوع آن معامله مدت دار یا قسطی است. در پایان آیه گفـته: "برای معامله خود افرادی را شاهد بگیرید". در رابطه با "شاهـد گرفـتن" نیز گفته: دو تا مرد را شاهد بگیرید، اگر دوتا مرد برای شاهد گرفـتن پیدا نکردید یک مرد و دو زن را شـاهـد بگـیرید تا اگر یکی از آنها آن را فراموش کرد دیگری آن را بیاد وی بیاورد. معنی این جملات این است که: توان یادآوری در زنان می تواند از مردان کمتر باشد.
مسئله یادآوری به مغز مربوط می شود. در رابطه با اندازه سلول های مغز انسان عددهای متفاوتی گفته شده است. ولی آنچه همه گفته اند و بر آن اتفاق نظر دارند این است که: تعـداد سلول های مغز زن از مغز مرد کمتر است. کسانی که تعداد سلول های مغز مرد را 16 میلیارد برآورد می کنند، تعداد سلول های مغز زن را 13میلیارد برآورد می کنند. یعنی مغز زن 3میلیارد سلول کمتر از مغز مرد دارد. این تفـاوتِ کمیِ سلول های مغز زن و مرد، می تواند "توان یادآوری زنان نسبت به مردان را کمتر بکـند".
برخی از جمله با استناد به این آیه استناد می کنند که حقوق زن در قرآن نقض می شود. که این مسئله البته ارتباطی به حقوق و انسانیت زن ندارد. چنانکه وقتی به دو نفر مرد ضعیف بگوئیم یک طرف میز را بلند کنند و یک مرد قوی یک طرف دیگر آن، این ارتباطی به انسانیت آنها و حقوق انسانی آنها و برابری انسانها و غیره ندارد. بلکه به مسئله توانمندی آنها مربوط می شود.
«منزهی ای خدایی که سنگینی آسمان ها را می دانی، پیراسته ای، ای خدایی که از سنگینی زمین ها آگاهی، دور از هر نقص هستی، ای خدایی که از وزن آفتاب و ماه با خبری، منزهی ای خدایی که از وزن تاریکی و نور آگاهی، پاکیزه ای، ای خدایی که از وزن سایه و هوا مطلع می باشی، پیراسته ای، ای خدایی که وزن باد را می دانی .« کتاب الهیئة والاسلام (شرح دعای صحیفه سجادیه امام زین العابدین علیه السلام)/ ص 140 .
در بخشی از دعای چهارم، حضرت دربارة وزن نور و وزن تاریکی صحبت کردهاند؛ «سبحانک تعلم وزن الظلمات و النور». دانشمندان علم فیزیک هنوز هیچ مطلبی دربارة وزن تاریکی نمیدانند و قائل نیستند که تاریکی وزن داشته باشد. این در حالی است که حضرت بهصراحت از وزن تاریکی صحبت کردهاند. کشف وزن تاریکی، دنیای وسیعی را در علم فیزیک بر روی دانشمندان باز خواهد کرد.
ضمیمه1: در مورد مطلب آخر از امام سجاد علیه السلام باید عرض کنم که مسلمین عزیز و غیور هیچ نیازی نیست که شما به دنبال کشف وزن تاریکی باشید چون اولاً فیزیکدانان کافر، ملحد و مفسد آن را برای شما و ما کشف می کنند و ما بعداً می توانیم استفاده اش را ببریم.. چه کاریه!!
ضمیمه2: می گویند داشمندان چینی از منطقه ای که مردمش مسلمان بودند عبور می کردند و دیدند و شنیدند که مسلمان ها در حال خواندن قرآن و سوره ای به نام حدید(آهن) هستند. تعجب کردند که این چیست که اینها از آن می گویند و میخوانند رفتند تا بیابند آنچه را باید.. وقتی به مقصود خود رسیدند خوشحال برای کشف دوباره ای از علم به آن منطقه بازگشتند و در عین ناباوری دیدند که مسلمانان هنوز مشغول خواند سوره حدید هستند!!