سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نادانى بود به دنیا آرمیدن و ناپایدارى آن را دیدن و کوتاهى در کار نیک با یقین به پاداش آن زیان است ، و اطمینان به هر کس پیش از آزمودن او ، کار مردم ناتوان . [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط صفر مطلق در 91/7/1:: 10:20 صبح

    غم سنگینی بر قلب مبارک رسول خدا(ص) سایه انداخت، وقتی سوره هود نازل شد و از آن پس، بارها می فرمود «سوره هود مرا پیر کرد». در این سوره اخبار تکان دهنده ای از برپایی قیامت و حضور آدمیان در محضر عدل الهی آمده بود بنابراین حق با پیامبر خدا بود که از پایان کار بندگان خدا دلشوره داشته باشد. پیامبر رحمت که خدای سبحان از اصرار ایشان بر هدایت بندگان خبر داده و رنج و سختی آنان را برای او سخت و ناگوار توصیف کرده بود، اما، آیاتی از این دست پیش از آن و بعد از آن نیز آمده بود، پس چرا سوره هود؟ شاید در پاسخ به همین پرسش بود که رسول خدا(ص) از سوره هود به آیه یکصدودوازدهم آن اشاره می فرمود و علت پیر شدن خود را در این آیه آدرس می داد. «فاستقم کما امرت... آنگونه که تو را فرمان داده شده است استقامت کن» ولی آیه ای با همین مضمون و همین کلمات در سوره «شورا» نیز آمده است، «واستقم کما امرت»... پس، باز هم سؤال باقی بود که چرا سوره هود؟ مگر در این آیه از سوره هود چه بود که پیامبر خدا(ص) را پیر کرده بود؟
پاسخ را از زبان امام راحلمان- رضوان الله تعالی علیه- بخوانید؛
    «... جمله فاستقم کما امرت در دو جای قرآن هست. یک جا در سوره «شورا» و یک جا هم در سوره «هود»، لکن پیغمبر اکرم(ص) فرموده است «شیبتنی سوره هود» چرا سوره هود را فرمود؟ برای آن که- این آیه- در سوره هود یک ذیلی دارد و آن این است که فاستقم کما امرت و من تاب معک(آنگونه که تو را فرمان داده شده است استقامت کن و آنان که با تو به سوی خدا آمده اند نیز باید استقامت کنند). خواسته است که ملت ها مستقیم باشند. کسانی که به پیغمبر(ص) گرایش پیدا کردند و رسیدند به اینکه، پیغمبر، پیغمبر اسلام است و به او ایمان آوردند هم باید استقامت کنند. پیغمبر(ص) برای این ذیل می فرماید که شیبتنی سوره هود، ...ایشان خوف نداشت از این که خودش استقامت داشته باشد، داشت. خودش می دانست دارد، اما می ترسید که ما استقامت نداشته باشیم»  ……….. «ملت ما در این انقلابی که کرده است، تا حالا استقامت کرده است و بحمدالله تا حالا پیروز شده است. شما پیروزید در دنیا. شما مطرح شده اید در دنیا. در همه گوشه های دنیا، دولت های دنیا از شما یک نحو هراسی دارند که مبادا یک وقت ملت هایشان مثل شما بشوند- به ریشه ایران هراسی این روزها توجه کنید-... استقامت کنید تا پیروزی نهایی به دستتان بیاید. خودتان را بسازید. جوان های خودتان را بسازید و کودکان خودتان را بسازید... ملت ها همه عاشق ایرانند». صحیفه امام(ره) ج 61 ص 705 و .508
     در اولین روز از آغاز جنگ تحمیلی، جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا در یک کنفرانس خبری که با عجله برپا شده بود گفت: «امیدواریم مسئولان ایران بر سر عقل آمده باشند»!
     روز بعد، صدام در یکی از مناطق اشغالی جنوب کشورمان با خبرنگاران خارجی که به آن نقطه آورده شده بودند به مصاحبه ایستاد و بعد از پاسخ به چند سؤال خطاب به آنان گفت؛ «بقیه سؤالات را حداکثر یک هفته دیگر در مصاحبه بعدی که در تهران خواهیم داشت پاسخ می دهم»!


     آن روزها، کمترکسی باور می کرد انقلاب اسلامی نوپای ایران از جنگ تمام عیاری که به آن تحمیل شده است به سلامت بیرون آید. محاسبات کلاسیک و فرمول های شناخته شده و رایج نظامی نیز همین نظریه را تایید می کرد. جنگ احزاب بود و همه دشمنان ریز و درشت اسلام به میدان آمده بودند. موشک های اسکاد بی، تانک های تی27 و جنگنده های میگ 92 روسی، چیفتن های انگلیسی، تانک های لئوپارد آلمانی، بمب های شیمیایی آلمانی و انگلیسی، موشک های ساید بایندر و هواپیماهای آواکس آمریکایی، موشک های اگزوسه و جنگنده های میراژ 2000 و سوپراتاندارد فرانسوی، نصب قیف های لیزری روی میگ های 92 و میراژهای 2000 فرانسوی از سوی متخصصین آمریکایی، دلارهای سعودی، کویتی و اماراتی - گفتنی است در تمامی آن هنگامه سوریه در کنار ایران بود- و... همه دشمنان با هرچه در اختیار داشتند وارد کارزار شده بودند، انگار عاشورای دیگری بود حتی گروهک های ضد انقلاب نظیر منافقین و نهضتی ها و ملی گراها و مارکسیست ها و... که در قد و قواره این میدان نبودند با پرتاب سنگ به اردوگاه حسین(ع) در این آوردگاه سهیم شده بودند.
     مقاومت جانانه مردم و رزمندگان اسلام که با پای جان به میدان روی آوردند و... به بار نشست و این جنگ که قرار بود ایران اسلامی در پی آن، تجزیه و تکه تکه شود به تنها جنگ سه سده گذشته تبدیل شد که حتی یک وجب از خاک مقدس این مرز و بوم نیز، از دست نرفت. معجزه بود. معجزه استقامت در راه خدا آن هم با دست خالی در مقایسه با همه توان به میدان آمده همه دشمنان... و امام راحل ما(ره) با خدای مهربان به مناجات ایستاد؛
    «خدایا، تو می دانی که استکبار جهانخوار گل های باغ رسالت تو را پرپر نمود. خدایا! در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویی و ما تنهای تنهائیم و غیر از تو کسی را نمی شناسیم و غیر از تو نخواسته ایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن که تو بهترین یاری کنندگانی. خدایا، تلخی این روزها را به شیرینی فرج حضرت بقیه الله- ارواحنالتراب مقدمه الفداء- و رسیدن به خودت جبران فرما».29 تیرماه 1367- صحیفه امام(ره)، ج12، ص59.
    بعدها «مارتین کرامر» نظریه پرداز معروف آمریکایی که به تخصص در اسلام شناسی شهرت دارد با تاسف گفت: «ما، گرانیگاه- نقطه ثقل و اتکاء- انقلاب اسلامی ایران را نشناخته بودیم و هنوز هم نمی شناسیم».
    جنگ 8 ساله که به پایان رسید، در حالی که دشمنان بیرونی از ناکامی و شکست سخت در این پروژه عصبانی بودند و جیمز ولسلی- رئیس اسبق سازمان سیا- از تولد قطب قدرتمند اسلام به پرچمداری ایران ابراز نگرانی می کرد، دنباله های داخلی آنها دقیقا همانگونه که حضرت امام(ره) پیش بینی کرده بود به میدان آمدند و با استفاده از شگرد «انگشت روی نقطه ایده آل» تلاش ناشیانه ای را برای نادیده گرفتن گام های بلند طی شده و پیروزی های بزرگ به دست آمده آغاز کردند؛ «مگر امام(ره) نگفته بود اگر این جنگ 20 سال هم طول بکشد، ما ایستاده ایم»، «مگر امام نگفته بود جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان». «پس چرا بعد از 8 سال و در حالی که هنوز «فتنه در جهان» از بین نرفته و «صدام» در عراق بر سر کار است و... جنگ به پایان رسید»؟! و...
     آنان و مدیران بیرونی آنها نمی دانستند یا نمی خواستند بدانند که اولا؛ با پذیرش قطعنامه، جنگ پایان نیافته بود، بلکه میدان درگیری عوض شده بود. و البته بعدها دیدند که مبارزه ایران اسلامی با هدف نهایی و رسماً اعلام شده «رفع فتنه از جهان» ادامه یافت و مگر، هم اکنون این جنگ تمام عیار در جریان نیست؟ و مگر «شجره طیبه» استقامت هر روز میوه جدیدی به بار نمی آورد؟... پیروزی های پی درپی جبهه اسلام در جنگ 33 روزه، جنگ 22 روزه، حاکمیت اسلامگرایان در عراق، شکست آمریکا در عراق و افغانستان، پیشرفت های علمی شگفت آور ایران اسلامی در عرصه های نظامی، تکنولوژی، عمرانی، هسته ای، نانو، سلول های بنیادی، انقلاب های اسلامی منطقه، سقوط دیکتاتورها، جنبش ضد سرمایه داری وال استریت، بحران اقتصادی آمریکا و اروپا و...
    همان روزها، امام راحل ما(ره) چه حکیمانه از ماجرای این روزها خبر داده بود؛ «هر روز ما در جنگ برکتی داشته ایم که در همه صحنه ها از آن بهره جسته ایم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده ایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده ایم، ما در جنگ، پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زدیم، ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناخته ایم، ما در جنگ به این نتیجه رسیده ایم که باید روی پای خودمان بایستیم، ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم، ما در جنگ ریشه های انقلاب پربار اسلامی مان را محکم کردیم، ما در جنگ حس برادری و وطن دوستی را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصا مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرت ها و ابرقدرت ها سالیان سال می توان مبارزه کرد، جنگ ما کمک به افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد که تمامی سردمداران نظام های فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند، جنگ ما بیداری پاکستان و هندوستان را به دنبال داشت، تنها در جنگ بود که صنایع نظامی ما از رشد آنچنانی برخوردار شد و از همه اینها مهمتر استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت». 3 اسفند 67- صحیفه امام(ره)، ج 12، ص382
     اهانت اخیر به ساحت مقدس پیامبر اعظم(ص) اگرچه تلخ و ناگوار بود و داغ آن حتی پس از انتقام- که نزدیک خواهد بود- بر دل ها باقی می ماند. اما این سکه علاوه بر «روسیاهی» دشمنان، روی دیگری نیز دارد که از «روسفیدی» امت رسول الله (ص) خبر می دهد. در فاصله کوتاهی بعد از انتشار خبر این اهانت، موج بلندی از اعتراض و خشم مقدس امت اسلامی به پا خاست و نه فقط سراسر جهان اسلام بلکه دو سوی اقیانوس اطلس را نیز درنوردید و به کابوسی برای آمریکا و متحدانش تبدیل شد و به گفته «استفان والت» نظریه پرداز بلندآوازه سیاست بین الملل در یادداشت کوتاهی که برای «فارین پالیسی» فرستاده بود؛ «وقتی یک ویدیوی ابلهانه می تواند اعتراضاتی به این گستردگی از تونس تا پاکستان و آمریکا و اروپا را برانگیزد، می توان تصور کرد که حمله احتمالی به ایران چه واکنش سخت و سنگینی را در پی خواهد داشت» و به نوشته رابرت فیسک در ایندیپندنت؛ «تحریک کنندگان ملت های مسلمان باید می دانستند که در خاورمیانه کنونی، اسلام ایرانی - منظورش اسلام ناب محمدی(ص) است- حاکم است. در این اسلام، سیاست آمیخته به دیانت نیست، بلکه سیاست و دیانت عین یکدیگرند» و...
     اکنون به نکته ای که در صدر این نوشته آمده بود بازمی گردیم. رسول خدا(ص) چرا می فرمودند «سوره هود مرا پیر کرد»؟ و در توضیح آن به آیه «فاستقم کما امرت» اشاره می کردند؟... نگران استقامت امت بودند و دلشوره داشتند که مبادا، پا پس بکشند. اما، حالا چه؟! آیا، اکنون که به هر سو می نگرند، استقامت جانانه امت خویش را مشاهده می فرمایند، نیز همان گلایه را بر زبان مبارک خود دارند؟ به یقین نه... حالا پیامبر عزیز ما(ص) جوان شده اند.


کلمات کلیدی :