سلام

يادم رفت بپرسم چطوري رسواشون کنيم يعني چادرببنديم به کمرمون سرپيري بريم يکي به دو کنيم باشون که به من ِ پيرزن بگويدفلان کاره

البته خودش فلان کارها ست که ترتيب دخترهاي کوچه راخودش وپسراش دادندوبه بعضي هاهم آوانس دادن که مارااذيت کنند ضمنن خانه بغل خانه ماراعواملش اجاره کردندواونهاهم شدندقوزبال قوزيک مشت معتاداراذل زن مي برند وزن ميارندکسي هم نمي داندکه بغل خانه مان که زن وبچه پيرزن هستيم دارندچه کثافت کاري مي کنندمگرقانون نبايدبه اعتراض افرادرسيدگي کندموتوري ميادموتوري ميره آسايشم مان را گرفته اندبامعتادجماعت هم که نميشه درافتاداماکن بايدبه شکايت دراين مواردرسيدگي کندشماتشريف بياوريدببينيددراين پس کوچه چندجورخلاف کارداريم .همه اين مواردباآمدن جناب نمايندگي ايران خودروبه اين کوچه سرايت کردکوچه دنجي که راحت ملکهايش رامي شودبالاکشيدذله که بشويم مفت ميدهيم ميروداين قانون کجاست؟زورگويي ومفت خري ومفت خوري ؟دانشگاه آزادهم ازاين کارهاکرده اماملک هاهمه بالاي شهربودنديازمينهاي بايري که آبادشان کردندامااينهاافتاده اندبه جان مردم فقيردرمنطقه هاي جنوب شهرايناديگه خيلي نامردندمفت خوري ازپيرزنان بيوه ومريض؟گفتن انوشيروان هم چنين نکرد.که اينهامي کنندشمافکرمي کنيدماساده هستيم ؟ونمي دانيم که چه غول هايي پشت اينهاخوابيده اند؟دزد3هزارميلياردي تودادگاه ميگه فلاني گفت: من هم ده تادسته چک امضاکردم چون اوهمه کاره بودومن نمي توانستم سرپيچي کنم برادرجان نيروي انتظامي رازنگ زدم نيامدهمان روزکه درگاراژش زمين خوردم ازفحش رکيکش شمادستورمي دهيدرسواي شان کنيم ايناخودرسواهستندزورقانون مي خواهدمگرقانون نداريم که مابرويم رسوايشان کنيم اي خداشمابه من ميگي چه حوصله اي دار؟حوصله دارم چون مي بينم مالم دودشدرفت هواوخودم سرپيري توبيابون زندگي مي کنم اگربه قيمت مي خريدندکه هم مشکل مسکن خودم حل مي شدوهم مادرم راازاين خراب شده مي بردم که اينقدرازسروصداتنش نلرزدوازدودماشين درحال تعميرکه دراطاق مي پيچداينقدرسرفه نکند ونفس تنگي نگيرد.من 50 ساله که تواين محله هستم وهمه راخوب مي شناسم خانواده همسرم 100سال است دراين محله هستندماهمه راخوب مي شناسيم واين گاراژي سرازتخم درآورده رانت خورراهم کم وبيش مي شناسيم اينقدرکه حيزاست اين مردک خدابه دادش برسداين آدم بي ناموس را.

عزت زيادپسرم مانسل شصتي هاخيلي ضررکرديم وبه اين راحتي هم تسليم نمشيم مگرکه بميريم.

کنون ماه دلم خاموش است وخواب

و عمري که گذشت درهواي سراب...شعرهم ازخودم بودپسرجان