صدای ناله های شبانه..
از میان تلی از خاک..
و مادری که با دستان خسته اش کودکش را می جوید..
منیم بالام.. منیم قزین!
در میان تلی از خاک..
بوی خون و کاه گل...
و خدایی که در این نزدیکی است...
چه می تواند باشد نتیجه تهجدهای قدرانه مان؟!..
چه خوب فرا رسید فرصت امتحان توبه های قدر...
و چه تلخ امتحانمان می کند حضرت حق..
و خدا خواند بشر را.. که من نزدیکم و نزدیک تر از..
وخدایی که در این نزدیکی است..
و من و تو کجاییم؟!..
ضمیمه1: «آنها که اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق میکنند، مزدشان نزد پروردگارشان است، نه ترســی بر آنهاست، و نه غمگین میشوند».
ضمیمه2: یکی از دوستان اقدام به فراخوان جمع آوری کمک کرده تا حضوراً به مردم عزیز اهر و ورزقان و هریس برساند و فراخوان حضور برای کمک به انسان های بلادیده آن منطقه... اگر حضور سخت است کمک هایمان را می توانیم همراهش کنیم تا حضور سبزش پربارتر باشد.. http://qolumi1.blogfa.com/
ضمیمه ظهور: با این اتفاق به نظر شما ضمیمه ظهور را چه باید نوشت.. شما کلاهتان قاضی!
نکات اخلاقی زیر از کتاب "تازیانه سلوک" علامه ذوالفنون حسن زاده آملی این محدث بزرگ انتخاب شده است:...
انسان بیدار همواره کشیک نفس می کشد و پاسبان حرم دل است و واردات و صادرات دهان خود را می پاید و دار هستی را کارخانه ای بزرگ می یابد که با عمّال بیشمار " و ما یعلم جنود ربک الا هو" دست هم گرفته در کارند تا انسان بسازند و از عالمی تحویل به عالم دیگر دهند و می گوید که مروت نباشد که کفران شود و جبران نشود.
از شاه اولیا امیرالمومنین علی (ع) سوال کردند که وجود چیست؟ گفت:
به غیر وجود چیست؟
اما در باب شیوه پسندیده سکوت، حق است که :
هر که را اسرار حق آموختند
مُهر کردند و دهانش دوختند
هر که خاموش شد گویا شد. هر که چشم سر بست بینا شد. هر که مراقب است سرور است. چه این که کلید نیکبختی در مشت اوست و نگین پیروزی در انگشت او.
قیامت با توست نه در آخر طول زمانی. رسول الله (ص) به قیس ابن عاصم فرمود: "ان مع الدنیا آخره" .
از ماه شعبان که میقات شهر الله است، غسل توبه کن و لباس وفا و ولا از دل و جان محرم شو و از صمیم قلب لبیک گو و در خویشتن سفری کن و گرد کعبه عشق طواف کن که دستی از غیب برون آید و کاری بکند.
در روز، مشغله و آمد و شد و اسباب انصراف انسان بسیار زیاد است، بخلاف شب که هنگام آرامش قوله سبحانه: " انا سنلقی علیک قولا ثقیلا ان ناشئه الیل هی اشد و طئا و اقوم قیلا ان لک فی النهار سبحا طویلا". لذا اذکار و اوراد و خلوت را در شب تاثیری خاص است که در روز نیست، به خصوص در ثلث آخر لیل.
اهل الله گفتند که هیچ نوع از انواع اذکار و عبادات در ترقی درجات و مقامات معنوی کلمه طیبه "لا اله الا الله" ندارد. از این روی رسول خدا (ص) فرمود: " کل حسنه یعملها الرجل توزن یوم القیامه الا شهاده لا اله الا الله فانها لا توضع فی المیزان و وضعت السماوات و الارضون السبع و ما فیهن کان لا اله الا الله ارجح من ذلک" به پارسی این که: در روز رستاخیز هر کار نیک سنجیده شود جز گواهی دادن به لا اله الا الله که آن را در ترازو ننهند چه اگر در ترازو رود، آسمان ها و زمین های هفتگانه با وی برابری نکنند. کنایه از این که ثواب این کلمه را نهایت نبود و به شمار نیاید و هیچ چیز هم سنگ او نگردد.
در این اوان که بحمدالله با " لا اله الا الله" محشوری ، خوش آن که با دوست، حشر علی الدوام دارد. حبیبا همت بلند دار و از کمال اخلاص:
دوست بگو دوست بگو دوست دوست
تا نِگری هر چه بود اوست اوست
ضمیمه ظهور: هر موقع رفتم مترو و اتوبوس و بی آر تی و.. و دیدم همه صندلی هارو بزرگترها و زن و بچه گرفتن و جوونترها مثل مرد وایستادن!.. شک نمی کنم که ظهور نزدیکه.. ضمیمه1: شیطان با هر کسی مثل خودش برخورد می کنه و با زبان خودش فریبش میده.. حرکتی آرام .. پروسه ای یبند.. هیچموقع باور نمی کنم که کسی یک مرتبه سقوط کنه و خلاف بزرگی رو بدون مقدمه انجام بده... ضمیمه2: من اگه نماز اول وقتم شد تأخیری باید به هوش باشم.. تو اگه تا دیروز فقیر و سائلی رو میدیدی و بدون تحقیق کمکش می کردی و خاندانش رو جلوی چشمش نمی آوردی! و امروز تشکیک می کنی و یا میگی من خودم مشکل دارم ..به هوش باش.. اگه گفتی بقیه می کنن ما هم آره.. به هوش باش.. زنگ سقوطمون پیش درآمد داره صداشو بشنو که ناقوصش گوشتو و گوش فلک رو کر نکنه... دلنوشته: صدای شکستن استخوان های شیطان.. این رانده شده مغفول را می شنوم.. سربازانش دیگر دارند رو بازی می کنند.. دیگر وقت تساهل انگاری نیست.. صدای پای اسب تکسوار حجاز می آید
یک خاطره از دکتر شریعتی: در رستوران دانشجویی اسرائیلی ها روزی بر سر میز نهار روزنامه ی لوموند را می خواندم. سر مقاله اش تحلیلی بود از کودتایی که در بولیوی پرداخته بودند. کنار دست من یک دانشجوی اسرائیلی نشسته بود. سرش را به زحمت خم کرده بود و با کنجکاوی می کوشید تا صفحه ای را که از لای صفحات روزنامه بیرون آمده بود را بخواند، گفتم کدام صفحه را می خواهید؟ گفت صفحه ی بورس ها را. آن را گرفت و ملتهبانه و دقیق نوسان قیمت کالاها و ارز ها را بررسی می کرد. فکر کردم شاید تاجر است هیچ نگفتم اما او اعجابش را نتوانست پنهان کند و پرسید که سر مقاله ی سیاسی به کار شما چه می آید؟ مگر سیاستمداری از بولیوی هستید؟ گفتم نه، دانشجویی ایرانی ام . . .
گفتم شما مگر تاجر فرانسوی اید؟ گفت نه، دانشجویی اسرائیلیم اما به هر حال در پاریس زندگی می کنم و لاجرم تحول بورس و تغییر ارز در زندگی ساده ی دانشجویی هم بی اثر نیست. مطالعه ی صفحه ی سوم لوموند که صفحه ی اقتصادی است به من این آگاهی را می دهد که مثلا بدانم سال دیگر هم بلیط غذا همین هفده ریال خواهد ماند یا نه، زیرا اگر وضع فرانک در میان پول های دیگر دنیای سرمایه داری با همین منحنی رو به تزلزل رود احتمالاً بلیط غذای رستوران های دانشجویی از سال دیگر هفده و نیم تا هجده ریال خواهد شد و همینطور چیز های دیگری که به یک زندگی دانشجویی بسته است، از قبیل کفش و لباس و اتوبوس و کرایه خانه و قیمت کاغذ و مداد و میوه و قهوه. اما سر مقاله یا تفسیر سیاسی یا اخبار خارجی لوموند که برای شما روشن میکند که مثلا کودتای نظامی بولیوی راست است یا چپ، ساخت "سیا" بوده است یا سفید یا سرخ یا عوامل داخلی، برای زندگی واقعی شما و مسائلی که اکنون شما با آن در تماسید چه نتیجه ای دارد؟
لحظه ای در هم نگریستم و دیدم که ما دو دانشجوی هم سن و هم عصر و هم رشته تا کجا در چشم یکدیگر احمقیم!
ضمیمه رمضان: فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی...
معبودا! اگر تو نیامرزی دوستان و فرمان برانت را، به چه کسی روکنند گنه کاران . . .
خدایا! من از تو خوهم که پرکنی دل مرا از دوستی خودت و ترس خودت و باور قرآنت و عقیده به خودت و لرزش از خودت و اشتیاق به درگاهت . . .
خدایا! من از تو ایمانی دلچسب و یقینی روشن خواهم تا بدانم که بمن جز آنچه تو برای من نوشتی نرسد .. ای مهربانترین مهربانان.