سلام
شماکه مي رويدوبلاگ شبگردوديالوگ مي زنيدباهم خبرداريدکه اين جماعت درقدرت چطورحساب تک تک بچه هاي حزب اللهي رارسيدند؟من که نمي گذرم خداي من هم نگذره چه کردند بابچه هاي به قول شمامخلصي که جبهه هاراگرداندندکاش نامه هايي راکه به رئيس منطقه ام نوشته بودم پاره نکرده بودم وامروزبه شمانشان مي دادم که ماچقدرمبارزه کرديم جدال مادرواقع ازسال 60بابعضي هاشروع شدودرگيري من هم ازسال61 شروع شدکه درادامه به خانه نشيني منجرشد. اين رئيس منطقه بي لياقت قدرت طلب بيشترين بسيج دانش آموزي رابراي جبهه داشت امابه قول دونفرازآقايان که امروزنماينده ومصدرکارهاي مهم کشورندايشان سربچه هاي حزب اللهي راباپنبه مي بريد.
از دردبگويم؟
چه بگويم ؟
مجسمه ي دردم
چهره دو رو کردندبه ريا
روزگارماسيه کردند
عدل خدانشسته به نظاره
گويي خدارافراموش کرده اند
سيل غمم مي بردبه قعررود
غمشان فزون باد!
رياکاران ِگفت وشنود
روزهاازپي هم مي گذرندليک
خشمگين
خشم خداست مي دانندنيک
رفتندمردان غيرت وشرف؟
غيرت خاکم ليک نمي گذاردم بي طرف
رهگذربادم خيالي نيست
خدامي ماندوملکش
حسب ونسب وچرايي نيست
في البداهه اي است پرزغلط
بخشش ازشما ودوستان بازديدکننده