سلام
اوبه تفکري تعلق داشت که هرگزديگراين تفکراحيانخواهدشد.شرح اين تفکرمثنوي هفتادمن خواهدشدوبازبايدازنومثنوي هاي ديگري درتفسيرآن نوشت.دکتراي فيزيک اتمي!گذشتن ازهمسراصيل وثروتمندامريکايي !گذشتن ازفرزندانش !
ننشستن روي صندلي هاي شيک مجلس وجلوس کردن برروي زمين!
رفتن به کردستان درآن شرايط که دکترآن هم دکتراي فيزيک اتمي !
که مردم شناختي ازاين رشته به آن صورت نداشتند.
درحاليکه شايددرآن زمان اوتنهاکسي بودکه چنيين مدرکي داشت وبه ايران بازگشته بود.يک دکترواقعي نه دکتربعدازانقلاب!
ديگرچه بنويسم .اگربخواهم بنويسم ساعتهابايدبنشينيم وبنويسم وغصه بخورم .
يک جمله مي گويم وبس :خدايامارابه خودوامگذارآمين
شب رادوست دارم .
تااندوه دل به اوسپارم
آسوده به حسابهايم برسم
منصفانه خودرانقدکنم
خودرافريب ندهم
رضايت خالق رادرراستي خودببينم
درحق خلق جوررواندارم
جامه ي ريابراندازم
وباورکنم درميان جانم
به نظاره نشسته پرودگارم
تقديم به دکترمصطفي چمران فرزندصادق ايران