سلام
بعضي هاشون آنقدرنوگراشدندکه بدعت هاي جديدآوردندوبعضي آنقدرماندنددرافکارقديم که به خرافات رساندند...بعضي هردوراتلفيق کردندوهمه راسرگردان کردندتوضيح تان به جاودرست بود.خدايادلم برات تنگ شده هرچي مي گردم پيدات نمي کنم تومرادرياب آمين
کتابيست که اصلش در لوح محفوظ و نزد ماست !
ما ؟ لوح محفوظ ؟ اصل؟ خب اين خيلي معنيا ميتونه داشته باشه که اگه دوست داشتي در باره اش و ميترائيست ها تحقيق کن ! و حتي آييني که بر آن باور داري وعده بهشت ساختن درزمين را نميدهد ..چه رسد به جوامع يا حکومت هاي غربي ! براي کمي انسان بودن ... مهربان بودن ... بي آزار بودن به خروارها کتاب نيازي نداريم ! يک انسان باشرف و با وجدان دوست من است و تو و همه و باور مذهبيش مهم نيست ! همانطور که جنسيتش و مليتش ! نه رفيق اين شيوخ خيلي هم بد و بي فايده نيستند ! که با تامل در معاصي و معايب ايشان آدمي هشيار ميشود از کج رفتن ! و دقت در اينکه اينان از کجاي راه کج رفتند ! تو انحراف از دستورات نص صريح مي يابي خطا را ... من در انسانيت مفقود شده در وجودشان ! تو در محدوديت دانش الهي شان ... من در بيسواديشان در درک انسان و انسانيت و رسالت انسان در درازاي عمرش ! جنگ نکوهيده است ! قتل نفس نيز ! کمي دقت کن که اعراب جاهلي را زماني اسلام به مدنيت و خروج از توحش ياريشان کرد ولي ... تلاش و اصرار و لجاج و حماقت براي شکار با نيزه سنگي در عصر آهن و صنعت و رايانه ... جز عقب ماندگي مسلمانان نتيجه اي نداده و نبايد گردن اين و آن انداخت ! اگر استعمارگران بر سر سفره مسلمانان نشستند از زيرکيشان نبود ... بلکه از سهل بودن به اسارت کشيدن اين صاحبان افکار منجمد بود ! همانطور ديگر متحجرين جهان با باورهاي گوناگون ! نو گرايي و هم قدم عصر خود شدن شکست اعتقادي نيست ! خودباختگي نيست ! کفر نيست ! قوي شدن است ! متعادل شدن است ! نجات از بندهاي استعمار ديگر زورمندان است ! و بعيد ندان که همان زورمندان تشويق به تحجر ميکنند تا شکارهاي سهل تري برايشان باشيم ! واضافه ميکنم که پيشرفت هاي غرب در تکنولوژي مرهون تکامل هاي اجتماعيشان است وبس !
ببين رفيق . من مخالف با ديالوگ نيستم و خيلي هم طرفدارشم . اين تنافر نسل جوون از شنيدن حرفهاي شايد حق تورو از چشم حکومتي ببين که بي سند دروغ تحويل ميده ... اجازه نقد به هيچکس نميده حتي خودي ها ! من با اسلام و تشيع بيگانه نيستم ! سالها عمرم رو شيفته وار پاش گذاشتم ! دلم براي عدل علي ميطپيد ... انديشم پراز فرهيختگي امام ششم بود . به معاني بطني آيات قران در جايي که صوري اون نامفهوم بود باور داشتم ! يه روزگاري مثل تو بودم دقيقا مثل تو ! هرکي هر حرفي ميزد با متر قران و اهل بيت ميسنجيدم فقط .
الان که به حرفها و استدلالاتي که اون موقع براي مخاطبينم فکر ميکنم .. خجالت ميکشم ! البته اونزمان مثل حالا جامعه و افکار باز نبود و همچنين مشت اسلام پناهان ! منم شيفته خودم بودم نه ايمانم ! ايماني در کار نبود فقط يه حماقت پيچيده شده در لباس دين بود ! دگم نبودم و خودمو مترقي حساب ميکردم ولي آخرش ديدم شتر سواري دولا دولا نميشه ! هر چي که تو مخ منه ... از مکتوبات افرادي است که شبيه همين نيرنگ بازان امروزي بودن ! اگه هنوز اهل ناصافي بودم هزار ساعت باهات بحث ميکردم نظريات آخوند خراساني و شيخ انصاري رو در باره ولايت فقيه برات ميگفتم ! ولي ديگه لزومي به استفاده از چرتکه در حضور ماشين حساب يا نرم افزارهاي اکسل و حسابداري ديگه نميبينم ! اون زمانا هميشه باورم اين بود که عالم برزخ جاييه که آدم از کاراي اشتباهش رنج ميکشه .. کارايي که ميتونسته و نکرده و کارايي که نبايد ميکرده و احمقانه کرده ! و الان تو همين دنيا تو برزخ حماقت هاي خودم هستم ... و نميتونم خودمو با اين فريب آروم کنم که جوون بودم خام بودم و اشتباه کردم ! همه آدما فرق خوب و بد رو ميدونن ! پيامبر هم نميخوان ! ولي از منافع و لذت ها نميتونن چشم پوشي کنن ... و راهي رو ميرن که اينا رفتن و سمت ترکستان است !
بسم الله الرحمن الرحيم
وَيلٌ لِلمُطفَفين1 اَلَذّينَ اِذَااکتالوُاعَليَ النّاس ِ يَستَوفُونَ2وَاِذاکالوُهُم اَووَزَنوُهُم يُخسِروُن3اَلايَظُنّ ُ اُولئکَ اَنَّهُم مَبعوُثُون4 لِيَومِِ عَظيم5
درود . از حذف دلخور نشو !شايد يه جورايي معناش خستگي من از ديالوگ باشه ! گاهي که حس ميکني کارها با حرف ÷يش نميره و در تونل عمل حرکت ميکنه فقط ... بايد کمي به زبان استراحت داد !من از دفاع بي مورد از عقيده اي همانقدر بيزارمکه از حمله به آن ! دنبال پياده کردن هيچ طرحي هم نيستم ! تورو براي ديالوگ اوکي کردم چون ميدونم موتورت خوب کارميکنه ولي تو يه پيچ مهم گير کردي ! حذف نظرات اله باوران دليلش ديالوگ نکردن بقيه و دونفره شدن اونبود و هست ! بخواي بيايي ديالوگ .. جز گفته هاي گذشته من و خودت به کجا ميرسيم ! من شديدا مخالف فردايي آشوب زده هستم و اونقدر شعور دارم که بفهمم جسمي که آفت زده وبيمار است به آرامش بيشتر احتياج داره تا بلوا ! اينو به مسئولين بگو که دائم دنبال بحران سازي و شنا کردن در تيرگي هاي بحران هاي هر روزه هستند !
نميگم خيلي حاليمه ولي .. کاش حرفايي که تو کامنت ها زدهام تا حالا به شخص خودت يا خطاب به تو جايي حفظ ميکردي و سر حوصله دوباره خوني ميکردي که شايد مانع بشه خطاي گذشتگان رو تکرار کني ! اگه نگاهي به مردم صدر اسلام بندازي ميفهمي که چه عواملي رواني و اجتماعي باعث شد که از اوني که ادعا ميکردن دنبالشن دور بشن ! اين داستان واسه اکثر مکاتب اتفاق افتاده ! حزب کمونيست شوروي هم وقتي ناکارامدي و عدم تحقق آرمان ها رو ميديد متوسل به اين ميشدکه ما در مرحله گذار هستيم و کمونيست واقعي که برقرار بشه همه چي عالي ميشه ! اين حرفا نيست رفيق! اگه باشه هم ديگه اقليتي ناچيز از ته قلب باورش دارن !
از علي پرسيدن از جود و عدالت کدام بهتر است ؟گفت : عدالت ! که اگر درجامعه اجرا شود کسي محتاج بخشش کسي نميشود . حالا اين داستان چقدرش اجرا شده تواين مملکتي که 33 ساله ممر درامد اصليش که شرکت نفت باشه حتي يک بيلان به مجلس هم نداده چه برسه به رسانه ها ؟
سلام دوست عزيز
ممنون که سر زديد
هميشه پيروز باشيد
و اما راجع به رفراندوم بحث زياده فقط يکيش اينه که دشمن ميتونه از هر حقه اي براي گول زدن و گمراه کردن عوام مردم استفاده کنه اما ما نه
اوبه تفکري تعلق داشت که هرگزديگراين تفکراحيانخواهدشد.شرح اين تفکرمثنوي هفتادمن خواهدشدوبازبايدازنومثنوي هاي ديگري درتفسيرآن نوشت.دکتراي فيزيک اتمي!گذشتن ازهمسراصيل وثروتمندامريکايي !گذشتن ازفرزندانش !
ننشستن روي صندلي هاي شيک مجلس وجلوس کردن برروي زمين!
رفتن به کردستان درآن شرايط که دکترآن هم دکتراي فيزيک اتمي !
که مردم شناختي ازاين رشته به آن صورت نداشتند.
درحاليکه شايددرآن زمان اوتنهاکسي بودکه چنيين مدرکي داشت وبه ايران بازگشته بود.يک دکترواقعي نه دکتربعدازانقلاب!
ديگرچه بنويسم .اگربخواهم بنويسم ساعتهابايدبنشينيم وبنويسم وغصه بخورم .
يک جمله مي گويم وبس :خدايامارابه خودوامگذارآمين
شب رادوست دارم .
تااندوه دل به اوسپارم
آسوده به حسابهايم برسم
منصفانه خودرانقدکنم
خودرافريب ندهم
رضايت خالق رادرراستي خودببينم
درحق خلق جوررواندارم
جامه ي ريابراندازم
وباورکنم درميان جانم
به نظاره نشسته پرودگارم
تقديم به دکترمصطفي چمران فرزندصادق ايران
دکتر يل مل نبود . دکتراي فيزيک اتمي از امريکا داشت و دل پر خوني از آرزوهاي برباد رفته !
از پشت با تير زدنش که واسه جيب بري نبوده ... دستور بوده ديگه !
بني صدر کي بود ؟ قطب زاده ؟ دکتر يزدي ؟ بازرگان ؟ مجاهدين خلق؟ کي دستور اعدام و قلع و قمع و حذف اينارو صادر کرد ؟ اگه اينا نبودن کي خميني رو ميشناخت ؟ مثلا اينا از رحيمي و مشاعي و رفيقدوست و سعيد امامي بدتربودن ؟